راه های تهذیب اخلاق
نوشته شده توسط : webomomi120

مخصوص به قرآن كريم است و در هيچ يك از كتب آسمانى كه تا كنون به ما رسيده يافت نميشود و نيز از هيچ يك از تعاليم انبياء گذشته سلام اللَّه عليهم اجمعين نقل نشده و نيز در هيچ يك از مكاتب فلاسفه و حكماى الهى ديده نشده و آن عبارت از اين است كه انسانها را از نظر اوصاف و طرز تفكر، طورى تربيت كرده كه ديگر محل و موضوعى براى رذائل اخلاقى باقى نگذاشته و به عبارت ديگر اوصاف رذيله و خوى‏هاى ناستوده را، از طريق رفع از بين برده نه دفع، يعنى اجازه نداده كه رذائل در دلها راه يابد تا در صدد بر طرف كردنش برآيند، بلكه دلها را آن چنان با علوم و معارف خود پر كرده كه ديگر جايى براى رذائل باقى نگذاشته است.
توضيح اينكه هر عملى كه انسان براى غير خدا انجام دهد، الا و لا بد منظورى از آن عمل در نظر دارد، يا براى اين مى‏كند كه در كردن آن عزتى سراغ دارد و ميخواهد آن را بدست آورد و يا بخاطر ترس از نيرويى آن را انجام ميدهد، تا از شر آن نيرو محفوظ بماند، قرآن كريم هم عزت را منحصر در خداى سبحان كرده، و فرموده: (إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً، عزت همه‏ اش از خداست)، 14 و هم نيرو را منحصر در او كرده و فرموده: (أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً، نيرو همه ‏اش از خداست) 15.
و معلوم است كسى كه به اين دين و به اين معارف ايمان دارد، ديگر در دلش جايى براى ريا و سمعه و ترس از غير خدا و اميد به غير خدا و تمايل و اعتماد به غير خدا، باقى نمى‏ماند، و اگر براستى اين دو قضيه براى كسى معلوم شود، يعنى علم يقينى بدان داشته باشد، تمامى پستى‏ها و بديها از دلش شسته ميشود و اين دو قضيه دل او را به زيور صفاتى از فضائل، در مقابل آن رذائل مى‏آرايد، صفاتى الهى چون تقواى باللَّه و تعزز باللَّه و غير آن از قبيل مناعت طبع و كبرياء و غناى نفس و هيبتى الهى و ربانى.
و نيز در كلام خداى سبحان مكرر آمده كه ملك عالم از خداست و ملك آسمانها و زمين از اوست و آنچه در آسمانها و زمين است از آن وى است كه مكرر بيانش گذشت، و حقيقت اين‏ ملك هم چنان كه براى همه روشن است، براى هيچ موجودى از موجودات استقلال باقى نمى‏گذارد و استقلال را منحصر در ذات خدا مى‏كند.
وقتى ملك عالم و ملك آسمانها و زمين و ملك آنچه در آنها است، از خدا باشد ديگر چه كسى از خود استقلال خواهد داشت؟ و ديگر چه كسى و به چه وجهى از خدا بى نياز تواند بود؟
هيچ كس و به هيچ وجه، براى اينكه هر كسى را كه تصور كنى، خدا مالك ذات او و صفات او و افعال او است و اگر براستى ما ايمان به اين حقيقت داشته باشيم، ديگر بويى از استقلال در خود و متعلقات خود سراغ مى‏كنيم؟! نه با پيدا شدن چنين ايمانى تمامى اشياء، هم ذاتشان و هم صفاتشان و هم افعالشان، در نظر ما از درجه استقلال ساقط ميشوند، ديگر چنين انسانى نه تنها غير خدا را اراده نميكند و نمى‏تواند غير او را اراده كند و نميتواند در برابر غير او خضوع كند، يا از غير او بترسد يا از غير او اميد داشته باشد يا به غير او به چيز ديگرى سر گرم شده و از چيز ديگرى لذت و بهجت بگيرد يا به غير او توكل و اعتماد نمايد و يا تسليم چيزى غير او شود و يا امور خود را به چيزى غير او وا بگذارد.
و سخن كوتاه اينكه: چنين كسى اراده نمى‏كند و طلب نمى‏نمايد، مگر وجه حق باقى را، حقى كه بعد از فناى هر چيز باقى است، چنين كسى اعراض نمى‏كند مگر از باطل، و فرار نمى‏كند جز از باطل، باطلى كه عبارت است از غير خدا، چون آنچه غير خداست فانى و باطل است، و دارنده چنين ايمانى براى هستى آن در قبال وجود حق كه آفريدگار اوست وقعى و اعتنايى نمى‏گذارد.
و نيز در كلام مجيدش آمده: (اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏، اللَّه كه جز او معبودى نيست، اسمايى نيكو دارد)، 16 و نيز آمده: (ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ، اينك اللَّه است كه پروردگار شماست معبودى جز او كه خالق هر چيز است نيست)، 17 و نيز آمده: (الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ‏، خدايى را كه هر چه را آفريد نيكويش كرد) 18
و آمده كه: (وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ‏، همه وجوه در برابر حى قيوم خاضع است) 19، و فرموده: (كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ‏، همه در طاعت وى‏اند) 20، و فرموده: (وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ‏، پروردگارت قضا رانده كه جز او را نپرستيد) 21 و نيز فرموده: (أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ، أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ؟ آيا اين براى پروردگارت بس نيست، كه بر هر چيز ناظر است؟) 22 و نيز فرموده: (أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ، آگاه باش كه او بر هر چيز احاطه دارد) 23 و نيز فرموده: (وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏ و بدرستى كه آخرين منزل هستى، درگاه پروردگار تو است) 24.
و از همين باب است آيات مورد بحث كه مى‏فرمايد: (وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ، الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ)، براى اينكه اين آيات و نظائرش مشتمل بر معارف خاصه الهيه ‏اى است كه نتايج خاصه ‏اى حقيقى دارد، و تربيتش نه هيچگونه شباهتى به تربيت مكتب‏هاى فلسفى و اخلاقى دارد و نه حتى به تربيتى كه انبياء (علیهم السلام) در شرايع خود سنت كرده‏اند.
چون طريقه حكما و فلاسفه در فن اخلاق همانطور كه گفتيم، بر اساس عقايد عمومى و اجتماعى است، عقايدى كه ملت‏ها و اجتماعات در باره خوبيها و بدى ‏ها دارند و طريقه انبياء هم بر اساس عقائد عمومى دينى است، عقائدى كه در تكاليف عبادتى و در مجازات تخلف از آن تكاليف دارند، ولى طريقه سوم كه طريقه قرآن است بر اساس توحيد خالص و كامل بنا شده، توحيدى كه تنها و تنها در اسلام ديده مى‏شود و خاص اسلام است كه بر آورنده ‏اش بهترين صلوات و درودها باد (دقت فرمائيد).
و عجب اينجاست كه بعضى از شرق‏شناسان غربى، در تاريخ خود كه در باره تمدن اسلام نوشته، حرف‏هايى زده كه خلاصه ‏اش از نظر خواننده ميگذرد:
آنچه از اسلام و معارفش براى يك جامعه ‏شناس اهميت دارد، بحث از شئون تمدنى است كه دعوت دينى اسلام آورده، و در ميان پيروان خود گسترش داده، آرى يك دانشمند بايد رمز آن خصائص روحى كه در ميان آنان بجاى گذارد، خصائصى كه زير بناى ترقى و تمدن و تكامل مسلمين شد، جستجو كند و گر نه معارف دينش يك دسته مواد اخلاقى است كه همه اديان و همه انبياء، آنها را داشته و بدانها اشاره كرده‏اند (دقت كنيد).
در حالى كه اگر به آنچه ما گفتيم دقت بيشترى بفرمائيد، خواهيد ديد اين سخن تا چه پايه ساقط و بى مايه است، و اين مستشرق چقدر به خطا رفته، براى اينكه او فكر نكرده كه نتيجه، هميشه فرع مقدمه است و آثار خارجى كه مترتب بر هر نوع تربيت مى‏شود، اين آثار زائيده و نتايج نوع علوم و معارفى است كه مكتب دارد و مربى آن را القاء مى‏كند، و شاگرد و آنكه در تحت تربيت مكتب است، آن را فرا ميگيرد.
و اگر دو مكتب‏ دار را در نظر بگيريم كه يكى مردم را بسوى حق و كمال دعوت مى‏كند، اما درجه نازل از حق و درجه متوسط از كمال و ديگرى نيز بسوى حق و كمال دعوت مى‏كند، و لكن‏ حق محض و خالص و كمالى كه بالاتر از آن تصور ندارد، آيا اين دو مكتب‏دار و اين دو نوع مكتب، يكسانند؟! ابدا، دين مبين اسلام همين مكتبى است كه بسوى حق محض و كمال اقصى دعوت مى‏كند و اما مكتب اول، يعنى مكتب حكما و فلاسفه تنها بسوى حق اجتماعى و مكتب دوم تنها بسوى حق واقعى و كمال حقيقى، يعنى آنچه مايه سعادت آدمى در آخرت است ميخواند، ولى مكتب اسلام بسوى حقى دعوت مى‏كند كه نه ظرف اجتماع گنجايش آن را دارد و نه آخرت و آن خداى تعالى است.
اسلام اساس تربيت خود را بر اين پايه نهاده، كه خدا يكى است، و شريكى ندارد، و اين زير بناى دعوت اسلام است كه بنده خالص بار مى‏آورد و عبوديت محض را نتيجه ميدهد، و چقدر ميان اين سه طريقه فاصله است! اين مسلك بود كه جمع بسيار و افرادى بيشمار از بندگانى صالح و علمايى ربانى و اوليائى مقرب از مرد و زن تحويل جامعه بشرى داد و همين شرافت در فرق ميانه سه مسلك نامبرده كافى است.

علاوه بر اينكه مسلك اسلام از نظر نتيجه هم با آن دو مسلك ديگر فرق دارد، چون بناى اسلام بر محبت عبودى و ترجيح دادن جانب خدا بر جانب خلق و بنده است (يعنى هر جا كه بنده در سر دو راهى قرار گرفت كه يكى به رضاى خدا و ديگرى به رضاى خودش مى‏انجامد، رضاى خود را فداى رضاى خدا كند، از خشم خود بخاطر خشم خدا چشم بپوشد، از حق خود بخاطر حق خدا صرفنظر كند).
و معلوم است كه محبت و عشق و شور آن بسا ميشود كه انسان محب و عاشق را به كارهايى وا ميدارد كه عقل اجتماعى، آن را نمى‏پسندد، چون ملاك اخلاق اجتماعى هم، همين عقل اجتماعى است و يا به كارهايى وا ميدارد كه فهم عادى كه اساس تكاليف عمومى و دينى است، آن را نمى‏فهمد، پس عقل براى خود احكامى دارد و حب هم احكامى جداگانه .

 

نویسنده: سید محمد حسین طباطبایی

________________________________

پی نوشت:

1.    سوره بقره آيه 150
2.    سوره انفال آيه 46
3.    سوره الشورى آيه 43
4.    سوره توبه آيه 111
5.    سوره زمر آيه 10
6.    سوره ابراهيم آيه 22
7.    سوره بقره آيه 257
8.    سوره حديد آيه 22
9.    سوره تغابن آيه 11
10.    سوره اعراف آيه 28
11.    سوره نور آيه 33
12.    سوره بقره آيه 3
13.    سوره كهف 6- 7
14.    سوره يونس آيه 65
15.    سوره بقره آيه 165
16.    سوره طه آيه 8
17.    سوره انعام آيه 102
18.    سوره سجده آيه 7
19.    سوره طه آيه 111
20.    سوره بقره آيه 116
21.    سوره اسرى آيه 22- 23
22.    سوره فصلت آيه 53
23.    سوره فصلت آيه 54
24.    سوره نجم آيه 42
 




:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: راه های تهذیب اخلاق , تهذیب , اخلاقی , فضائل اخلاقى , افکار عمومی , مذهبی , اخلاق خوب , اخلاق قرآنی , اطلاعات عمومی ,
:: بازدید از این مطلب : 419
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 7 خرداد 1396 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: